سلامتی‌ اونایی که تا میان دخالت کنن همه بهشون میگن
تو یکی‌ دیگه خفه شو !


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دقت کرین شبای عروسی تا دهنت پر میشه دوربین میاد روت !؟
گفتم هواست باشه !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


وقتی خانومی بهت گفت: “چــــــــــــــــی؟”،
به این معنا نیست که گفته شما را نشنیده.
او در واقع به شما فرصت داده که گفته خود را تغییر دهید!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *




ادامه مطلب
شنبه 21 آبان 1390برچسب:, |

قسمت اين بود که من با تو معاصر باشم

تا در اين قصه ی پر حادثه حاضر باشم

حکم پيشانی ام اين بود که تو گم شوی و

من به دنبال تو يک عمر مسافر باشم

تو پری باشی و تا آنسوی دريا بروی

من به سودای تو يک مرغ مهاجر باشم

قسمت اين بود ، چرا از تو شکايت بکنم ؟!

يا در اين قصه به دنبال مقصر باشم ؟

شايد اينگونه خدا خواست مرا زجر دهد

تا برازنده ی اسم خوش شاعر باشم

شايد ابليس تو را شيطنت آموخت که من

در پس پرده ی ايمان به تو کافر باشم

دردم اين است که بايد پس از اين قسمتها

سالها منتظر قسمت آخر باشم !!



شنبه 21 آبان 1390برچسب:, |

هنگامی که خدا زن را آفرید به من گفت: این زن است. وقتی با او روبرو شدی، مراقب باش که ...

اما هنوز خدا جمله اش را تمام نکرده بود که شیخ سخن او را قطع كرد و چنین گفت: بله وقتی با زن روبرو شدی مراقب باش که به او نگاه نكنی. سرت را به زیر افكن تا افسون افسانة گیسوانش نگردی و مفتون فتنة چشمانش نشوی كه از آنها شیاطین میبارند. گوشهایت را ببند تا طنین صدای سحر انگیزش را نشنوی كه مسحور شیطان میشوی. از او حذر كن كه یار و همدم ابلیس است. مبادا فریب او را بخوری كه خدا در آتش قهرت میسوزاند و به چاه ویل سرنگونت میکند مراقب باش....

و من بی آنكه بپرسم پس چرا خداوند زن را آفرید، گفتم: به چشم.

شیخ اندیشه ام را خواند و نهیبم زد كه: خلقت زن به قصد امتحان توبوده است و این از لطف خداست در حق تو. پس شكر كن و هیچ مگو....

گفتم: به چشم.

در چشم بر هم زدنی هزاران سال گذشت و من هرگز زن را ندیدم، به چشمانش ننگریستم، و آوایش را نشنیدم. چقدر دوست میداشتم بر موجی كه مرا به سوی او میخواند بنشینم، اما از خوف آتش قهر و چاه ویل باز میگریختم.

هزاران سال گذشت و من خسته و فرسوده از احساس ناشی از نیاز به چیزی یا كسی كه نمیشناختم اما حضورش را و نیاز به وجودش را حس می كردم . دیگر تحمل نداشتم . پاهایم سست شد بر زمین زانو زدم، و گریستم. نمیدانستم چرا؟

قطره اشكی از چشمانم جاری شد و در پیش پایم به زمین نشست...

به خدا نگاهی كردم مثل همیشه لبخندی با شكوه بر لب داشت و مثل همیشه بی آنكه حرفی بزنم و دردم را بگویم، میدانست.

با لبخند گفت: این زن است . وقتی با او روبرو شدی مراقب باش كه او داروی درد توست. بدون او تو غیرکاملی . مبادا قدرش را ندانی و حرمتش را بشكنی كه او بسیار شكننده است . من او را آیت پروردگاریم برای تو قرار دادم. نمیبینی كه در بطن وجودش موجودی را میپرورد؟
من آیات جمالم را در وجود او به نمایش درآورده ام. پس اگر تو تحمل و ظرفیت دیدار زیبایی مطلق را نداری به چشمانش نگاه نكن، گیسوانش را نظر میانداز، و حرمت حریم صوتش را حفظ كن تا خودم تو را مهیای این دیدار كنم...
من اشكریزان و حیران خدا را نگریستم. پرسیدم: پس چرا مرا به آتش قهر و چاه ویل تهدید كردی ؟!
خدا گفت: من؟!!
فریاد زدم: شیخ آن حرفها را زد و تو سكوت كردی. اگر راضی به گفته هایش نبودی چرا حرفی نزدی؟!!
خدا بازهم صبورانه و با لبخند همیشگی گفت: من سكوت نكردم، اما تو ترجیح دادی صدای شیخ را بشنوی و نه آوای مرا ...
و من در گوشه ای دیدم شیخ دارد همچنان حرفهای پیشینش را تكرار میكند



شنبه 21 آبان 1390برچسب:, |

دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم ؟
پسر: آره عزیز دلم . . .
دختر: منتظرم میمونی ؟
پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند و گفت ، منتظرت میمونم عشقم . .
دختر: خیلی دوستت دارم . .
پسر: عاشقتم عزیزم . .
.
.
بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت ، به هوش می آمد ، به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد ..
پرستار : آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی . .
دختر: ولی اون کجاست ؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت ؟
پرستار : در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت ؛ میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده ؟
دختر: بی درند که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد .. آخه چرا ؟؟؟؟؟!!
چرا به من کسی چیزی نگفته بود .. بی امان گریه میکرد . .
پرستار: شوخی کردم بابا !! رفته دستشویی الان میاد



شنبه 21 آبان 1390برچسب:, |

تولدمممممممم مبااااااااااارککککککک

الان دقیقا 18سال و 1روز و 11ساعته که من به دنیا اومدم

هیچ کس بهم تبریک نگفت غیر از نزدیکام خیلی نامردیننننننننننننن

نگین نمیدونستیم چون من تو پروفایلم تاریخ تولدمو گذاشتم

پس هیچ عذری پذیرفته نیست

حالا هم دیر نشده هرچی زودتر کادو هاتونو بهم بدین

منکه خیلی خوشممممممممم بقیه رو بی خی خی

تولدم مبارک



سه شنبه 17 آبان 1390برچسب:, |

دختر: سلام خواهش ميكنم! Asl pls ؟

پسر: تهران/وحيد/26 و شما؟

دختر: تهران/نازنين/22





ادامه مطلب
شنبه 14 آبان 1390برچسب:, |

بی تو

 
 

بي توشب درد و گريه هام پايون نداره

درد تلخ بي کسي درمون نداره

من که تنها بي تو پوسيدم

توي گريه با تو خنديدم

مرده قلبم بي تو از غم دوري

تو نرو تا فرو نپاشم

من ميخوام که با تو باشم

بي تو آوازه من نداره شوري

اي نياز قلبم ، ببين چه تنهام

تو که نيستي مرگه سهمه نفسهام

واسه بودن دستات و مي خوام

بي تو تاريکه همه روزام

دله تنگم بي تو يه بي قراره 

منم و اين تن تکيده

ديگه مرگم امون نميده

فصل قلبم بي تو مرگ بهاره

گريه نکن قلبم طاقت نداره

نذار که عمرم از اون چشات بباره

مگه ميشه بي تو بمونم ؟؟؟

به تو وصله هستي و جونم

ديگه هرگز بي تو من نمي تونم

بي تو بودن برام حرومه

بودنم با تو آرزومه

يه غريبم بي تو بي آشيونه 

وقت وداعه من آروم ندارم

تموم هستيم و پيشت ميذارم

ميرم اما دلم نمي ره

به تو و عشق تو اسيره

هر جا باشم يادت سنگ صبوره

بي تو عمرم خاکه تباهه

همه روزام شبه سياه

دل تنهام بي تو يه بي پناهه.....



جمعه 13 آبان 1390برچسب:, |

"قرار"

 
 

gharare asheghane داستان عاشقانه غمگین و خواندنی  ” قرار”

نشسته بودم رو نیم‌کتِ پارک،کلاغ‌ها را می‌شمردم تا بیاید. سنگ می‌انداختم بهشان. می‌پریدند، دورتر می‌نشستند. کمی بعد دوباره برمی‌گشتند، جلوم رژه می‌رفتند. ساعت از وقتِ قرار گذشت. نیامد. نگران، کلافه، عصبی‌ شدم. شاخه‌گلی که دستم بود سَرْ خَم کرده داشت می‌پژمرد.




ادامه مطلب
جمعه 13 آبان 1390برچسب:, |

داستان کوتاه و زیبای آخرین اتوبوس

با دستمال مچاله ای که تو دستاش بود پیشونی عرق کرده اش رو خشک کرد، لکه زردرنگی نشون از کرم پودری بود که حالا دیگه با عرق کردن صورتش از جای جای اون پایین می اومد …




ادامه مطلب
جمعه 13 آبان 1390برچسب:, |

داستان عاشقانه,عشق ابدی,عشق,عاشقانه

پیرمرد صبح زود از خانه بیرون آمد. پیاده رو در دست تعمیر بود. در خیابان شروع به راه رفتن کرد که ناگهان ماشینی به او زد. به زمین افتاد. مردم دورش جمع شدند و او را به بیمارستان رساندند.
پس از پانسمان زخم ها، پرستاران از او خواستند که آماده شود تا از استخوان هایش عکسبرداری شود. پیرمرد به فکر فرو رفت و یکباره از جا بلند شد و لنگ لنگان به سمت در رفت. به پرستاری که می خواست مانع رفتنش شود گفت که عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.
پرستار سعی کرد او را برای ماندن و ادامه درمان قانع کند ولی موفق نشدند. از پیرمرد دلیل عجله اش را پرسید.
در جواب گفت: زنم در خانه سالمندان است. من هر صبح به آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم. نمی خواهم دیر شود!
پرستار گفت: اصلا نگران نباشید. ما به او خبر می دهیم که امروز دیرتر می رسید.
پیرمرد جواب داد: متاسفم! او بیماریِ فراموشی دارد و متوجه چیزی نخواهد شد و حتی مرا هم نمی شناسد!
پرستار با تعجب پرسید: پس چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید در حالی که شما را نمی شناسد؟
پیرمرد با صدایی غمگین و آرام گفت: اما من که می دانم او کیست . . . !



جمعه 13 آبان 1390برچسب:, |

                       دل ما شاد شد ازخاطره های پـَـَـ نــه پـَـَــــ

                          هرکسی هرسخنی داشت برایت بنوشت

                        ذهن مابازشد از ذهن رسای پـَـَـ نــه پـَـَــــ

 


                       باصدای توبه لبخنــــد کمی راضــــی شــد

 

 


                    دل غمگین و صدایم به صدای پـَـَـ نــه پـَـَــــ

 

 


                       پیـــج ها مانده و درمانده شدند از هنـــرت

                         خودمانیم همه افتاده به پای پـَـَـ نــه پـَـَــــ

 

 


                        نمره دادی به همه لایـــک زدی پست مرا

 

 


                     اگــرم لایــک نخوردم به فدای پـَـَـ نــه پـَـَــــ

 

 


                     هرکــه زوری زدو خلاقـــیتی حاصل کـــــرد

 

 


                     همه را ریخت به عشق توبه پای پـَـَـ نــه پـَـَــــ

 

 


                           شعــر ناقابلــی از عقــل کمم بیــــرون زد

 


                         نامه ای ساده زدم باز بــرای پـَـَـ نــه پـَـَــــ



جمعه 13 آبان 1390برچسب:, |

 

کنکور اسکلا

 

ا – در بیت زیر منظور از ساقیا چیست ؟

 

« ساقیا آمدن عید مبارک بادت »

 

الف ) ساقیهایی که در کوچه و بازار می بینیم

 

ب ) کار و کاسبی ساقیا تو عید توپه توپه

 

ج ) ساقی کمر باریک

 

د ) ساق یا مچ ؟؟

 

 

۲ – شیرین وفرهاد کجا مردند ؟ چرا ؟

 

الف ) زیر کوه بیستون ..چون ستون نداشت ریخت رو سرشون

 

ب ) بین کوه بیستون و باستون…. دلیلشو نمیدونم

 

ج ) بین بیستون و پیستون و رینگ و لاستیک چخ چخی

 

د ) به علت خوردن سیگاروکشیدن مشروب

 

۳ – آرایه های ادبی چه نقشی در ادبیات دارند ؟

 

الف ) نقش فوق العاده مهمی دارند

 

ب ) موجب می شود اشعار مودبی داشته باشیم

 

ج ) نقش حیاتی را ایفا می کنند

 

د ) نقش بابان را هم ایفا می کنند

 

۴ – جمع مکسر کلمه دارکوب چیست ؟

 

الف ) دراکیب

 

ب ) درکیبا

 

ج ) دروگبا

 

د ) گربه

 

ورزشی :

 

۱ – تیم قرمز پوش پایتخت

 

الف ) پرسپولیس

 

ب ) پرس آشخور

 

ج ) پرس سینه

 

د ) ماشاالله بازو

 

۲ – تیم آبی پوش پایتخت :

 

الف ) استقلال

 

ب ) استقکر

 

ج) استقکور

 

د ) استقفرالله !!

 

۳ – پر افتخار ترین تیم مادریدی جهان ( پایتخت اسپانیا )

 

الف ) اسپارتا پراگ جمهوری چک

 

ب ) شاختار دونتسک بلژیک

 

ج ) شهید فخرالدین کابل افغانستان

 

د ) علی دایی

 

۳ – ملی پوش جوان آرژانتینی بارسلونا

 

الف ) لیونل مسی

 

ب ) لیونل طلایی

 

ج ) مهدی سر طلایی سرور لنگیایی

 

د ) توپ تانک فشفشه …..

 

۴ – این تیم بیشترین تعداد قهرمانی در جام جهانی فوتبال را دارد؟

 

الف ) ترینیداد و توباگو

 

ب ) شیکاگو بولز

 

ج ) تیم ملی

 

د ) مایکل شوماخر

 

۵- تیم قدرتمند آفریقایی ؟

 

الف ) ساحل عاج

 

ب ) دریای منقار

 

ج ) شبه جزیره زرافه

 

د ) خلیج شامپانزه

 

۶ – بازیکن سیه چرده آفریقایی نوک حمله بارسلونا ( از کشور کامرون )

 

الف ) دیوید بکام

 

ب ) ساموئل بکام

 

ج ) سام و نرگس

 

د ) نلسون ماندلا

 

هنری :

 

۱ – بازیگر رنگین چشم معروف ، نقش جک در فیلم تایتانیک

 

الف ) جکی جان

 

ب ) دیکاپریو بلوچی

 

ج ) لئوناردو داوینچی

 

د ) پارسا پیروزفر

 

۲- فیلم معروف جیمز کامرون که در مورد کشتی تایتانیک ساخته شده :

 

( با بازی تست بالایی در نقش جک )

 

الف ) خوب بد زشت

 

ب ) دزدان دریایی کاراییب ۳

 

ج ) گودزیلا علیه گیدورا

 

د ) خشم اژدها

 

۳- کینگ کونگ که بود ؟

 

الف ) لئوناردو دی کاپریو

 

ب ) به سبک فیلمهای رزمی جکی جان و مرحوم بروسلی گویند

 

ج ) پایه گزار ورزش پینگ پونگ بود

 

د ) برنده بیشترین جایزه اسکار در کن بود

 

۴ – انیمیشن محبوب چند سال اخیر

 

الف ) شرک ۳

 

ب ) کفر ۲

 

ج ) منافق ۵

 

د ) مرگ بر اسراییل !!

 

۵ – بازیگر نقش مرد فیلم معروف آقا و خانم اسمیت

 

الف ) براد پیت

 

ب ) براد گالون

 

ج ) براد ۱۷ کیلویی

 

د ) براد روغن نباتی لادن

 

ریاضی :

 

۱ – سینوس ۱۶۵ درجه چقدر میشود ؟

 

الف ) بیشتر ازاین ها میشود

 

ب ) تانژانت

 

ج ) جوابی ندارم

 

د ) همه موارد

 

۲ – یک بشکه دو هزار لیتری آب داریم اگر روزی یک لیوان آب ازآن برداریم چه میشود ؟

 

الف ) تمام میشود

 

ب ) دوباره آبش میکنیم

 

ج ) دوباره تمام میشود

 

د ) به گزینه الف مراجعه شود

 

۳ – معادلات چند مجهولی را چگونه حل میکنیم

 

الف ) با مداد

 

ب ) عکس مجهول ها را به روزنامه می دهیم

 

ج ) به سختی حل می کنیم

 

د ) پلیس را در جریان می گذاریم

 

۴ – این چه نوع اتحادی است؟ (a+b)*2+(a+b)*2

 

الف ) اتحاد جماهیر شوروی

 

ب ) اتحاد سوم شخص مفرد

 

ج ) والا به خدا …این چه نوع اتحادیه

 

د ) اتحاد دو مجهولی

 

تاریخی :

 

۱ – اسکندر مقدونی کی به ایران حمله کرد ؟

 

الف ) دم دمای صبح بود

 

ب ) نامرد نصفه شب حمله کرد

 

ج ) جنگ جهانی دوم

 

د ) ۱۳ آبان

 

۲ – عهد نامه ی ننگین تاریخی ایران

 

الف ) عهدنامه گلستان

 

ب ) عهدنامه بوستان

 

ج ) عهد نامه شاهنامه فردوسی

 

د ) عهدنامه مثنوی خواجه شمس الدین مولوی ملقب به مولانا

 

۳- کریم خان زند پایه گزار کدام سلسله بود ؟

 

الف ) سلسله میدون ولیعصر

 

ب ) سلسله فاطمی گلها

 

ج ) سلسله تخت طاووس

 

د ) سلسله هفت تیر

 

۴ – ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ در چه تاریخی بود ؟

 

الف ) کودتای ۲۸ مرداد

 

ب ) ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱

 

ج ) قیام خونین ۱۵ خرداد

 

د ) تو پاییز بود

 

اطلاعات عمومی

 

۱ – حیوان نجیب به آن می گویند ؟

 

الف ) کروکودیل

 

ب ) گوریل

 

ج ) اختاپوس

 

د ) سگ هار

 


۲ – همراه داشتن آن در هنگام موتور سواری لازم و ضامن سلامتی راکب است ؟

 

الف ) بوق ۱۸ چرخ

 

ب ) عینک ریبند ! ( مخصوصا در آبادان )

 

ج ) آهنگ ترمز بلبلی

 

د ) زید

 

۴ – در کدامیک از شرایط زیر نباید رانندگی کنیم

 

الف ) وقتی که در مترو هستیم

 

ب ) وقتی که انگشتمان در دماغمان هست

 

ج ) هنگام قضای حاجت

د ) هنگامی که ترمز ماشین بریده و باسرعت ۱۸۰ کیلومتر در فاصله ده متری دره هستیم



جمعه 13 آبان 1390برچسب:, |

 

اسلایدر

دانلود فیلم